این نفس بد اندیش به پایان شدنی نیست این مومن بد کیش مسلمان شدنی نیست
بیایدازشر شرارتهایمان به خورشید پناه آورد در حالی که به اطرافیان می گفت:پناه برپروردگار
کسانی که سپیده صبح راخدای خود کرده انداز شر تمام آنچه آفریده است واز شر آنچه با شرارت هنگامه شبانه وارد می کرد واز شرکسانی که با افسانه در گره ها می دمیدند واز شرهر حسودی که حسدش می رسد
جز با نفس پیر حقیقت که دشمن است این آتش نمرودگلستان شدنی نیست
جز با دم جوان طریقت که دلیل است این وادی پرسهم به پایان شدنی است
تاج ::: سه شنبه 85/12/22::: ساعت 1:36 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2
کل بازدید :9789
کل بازدید :9789
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
>>لوگوی وبلاگ من<<
>>آرشیو شده ها<<
>>جستجو در وبلاگ<<
جستجو:
>>اشتراک در خبرنامه<<
>>طراح قالب<<